نقد کتاب - Supercommunicator اثر فرانک جی پیتروچا

آیا تا به حال سعی کرده اید چیزی را برای کسی توضیح دهید و به طور کامل نتوانسته اید منظور خود را منتقل کنید؟ آیا سعی کرده اید یک مفهوم پیچیده را برای شخص دیگری ساده کنید و به جایی نرسیده اید؟ زیرنویس Supercommunicator "توضیح موارد پیچیده است تا هر کسی بتواند بفهمد." ("Explaining the complicated so anyone can understand.")از آنجایی که من مانند بسیاری از مردم هستم و گاهی اوقات در تلاش برای توضیح چیزی که می فهمم تا شخص دیگری بتواند آن را بفهمد، دچار مشکل می شوم، بسیار علاقه مند بودم ببینم آیا این کتاب می تواند به من بیاموزد که چگونه با وضوح بیشتری ارتباط برقرار کنم. آیا انتظارات من را برآورده کرد؟ ببینیم(Let) _

یک راهنمای ساده… یا شاید نه

نویسنده با لاف زدن در مورد خود برای چندین صفحه شروع می کند که من را کمی شگفت زده کرد. من عادت کرده‌ام که نویسندگان اعتبار خود را در یک ضمیمه یا بخش یادداشت‌های نویسنده(Author's Notes) یا حتی به صورت مبهم(blurb form) روی کت کتاب(book jacket) قرار دهند. به نظر می رسد که آقای فرانک جی پیتروچا(Mr. Frank J. Pietrucha) به عنوان مقدمه ای برای کتابش، می خواهد همه در مورد تمام دستاوردهای او بدانند.

Supercommunicator، کتاب، Frank J. Pietrucha، بررسی

اگر مقدمه به زبان ساده و واضح نوشته می شد، ممکن بود کارساز باشد - اما اینطور نیست. در اینجا چند نمونه از متن آمده است: "وظیفه من این است که مطمئن شوم مفاهیم مشتریانم به گونه ای بیان شده است که به ایده های آنها معنا می بخشد و موارد پیچیده را به چیزی قابل درک تبدیل می کند." به‌عنوان کسی که زمانی کتاب‌های راهنمای نرم‌افزار را می‌نوشت و زبان برنامه‌نویس را به زبان انگلیسی روزمره ترجمه(English) می‌کرد ، می‌گفتم "گاهی اوقات مفاهیمی که برای مشتریان من کاملاً منطقی هستند، برای دیگران پر از اصطلاحات هستند. وظیفه من این است که مطمئن شوم همه می‌توانند آنچه را درک کنند. مشتریان من در مورد آنها صحبت می کنند." ("Sometimes concepts that make perfect sense to my clients are too full of jargon for others to grasp. My job is to make sure everyone can understand what my clients are talking about.")قسمت آخر فصل مقدماتی(introductory chapter) جایی بود که اگر از من نمی خواستند کتاب را مرور کنم احتمالاً خواندن آن را متوقف می کردم. ببین چی فکر میکنی:"در حالت ایده آل، بیشتر پیشنهادات من توسط جهانی آماده برای برقراری ارتباط موثرتر با محتوای پیچیده پذیرفته می شود. اما در واقع، برخی از سازمان ها به روش های رسمی و خنثی سال های گذشته می چسبند. قضاوت شما برای تعیین کاربردی بودن محتوای این کتاب ضروری است. ممکن است برای شما ارزش داشته باشد که یک فرد مغرور باشید و یک سبک ارتباطی جدید را برای شرکت خود ایجاد کنید - با این حال، اگر بیش از حد پیش بروید، ممکن است به معنای مشکلات حرفه ای باشد. برای کدام مخاطبان استفاده کنید، اما خودتان به این مسائل توجه کنید."

ولدا، کانا، باید

فهرست مطالب برای Supercommunicator امیدوارکننده به نظر می رسد و شامل موضوعاتی مانند: چگونه فناوری دیجیتال ارتباطات را تغییر می دهد، چند رسانه ای، توصیه هایی برای کارشناسان محتوا (ما امیدوار بودیم نکات خوبی برای وبلاگ نویسانی مانند ما پیدا کنیم)، چگونه محتوای خود را ساده کنیم، تصاویر بصری برای ارائه ها، شخصی سازی و غیره. متأسفانه کتاب به وعده های خود عمل نمی کند. بخشی در مورد فناوری دیجیتال و چند رسانه ای(technology and multimedia) و یافتن رسانه مناسب برای ارائه بهترین محتوای شما وجود دارد. اما نوشتن چیزی جز ساده است(anything but simple) : "ابزارهای چندرسانه ای جدید گفتگوی دوسویه را تسهیل می کنند که همانطور که آنها اطلاع می دهند درگیر می شود." Riiiiiiiiiiight(Riiiiiiiiiight) . بخشی به نام مخاطبان خود را بشناسید وجود دارد(Know Thy Audience)که با داستانی در مورد تجربیات آقای پیتروچا(Mr. Pietrucha) در شیلی(Chile) ، مصاحبه با یک مدیر ارشد که توضیحی در مورد فناوری جدیدی که آقای پیتروچا(Mr. Pietrucha) قادر به درک آن نبود، آغاز می شود. اما آقای پیتروچا(Mr. Pietrucha) به جای اینکه حرف بزند و بگوید که نمی‌فهمد، احساس کرد که این وظیفه اجرایی است که «عبارات صورت من را بخواند»("read the expressions on my face") و بفهمد که مدت‌هاست گم شده است. آیا واقعاً یک «ابر ارتباط‌گر» انتظار دارد که شخص مقابل به‌جای بیان مشکل، چهره (یا ذهن) خواننده باشد(communicating) ؟ این بخش همچنین به طور مفصل در مورد تحقیقات بازار(market research) و اینکه چرا می تواند به پر کردن شکاف بین آنچه که یک سازمان فکر می کند کمک کند، صحبت می کندمخاطبان هدف(target audience) به آن علاقه مند خواهند شد، و مخاطبان واقعاً به آن علاقه مند هستند. همچنین پیشنهادهای خوبی برای راه های کم هزینه برای انجام برخی از بررسی های بازار به تنهایی وجود دارد. و سپس بخش با این به پایان می رسد: "با داشتن اطلاعات مناسب در مورد مخاطبان هدف خود، می توانید محتوای بسیار متمرکز را در محصول ارتباطی خود ارائه دهید." محصول ارتباطی(communication product) شما ؟ آن چیست؟ بروشور؟ ارائه پاورپوینت(PowerPoint presentation) ؟ گوشی هوشمند؟ بخشی به نام موضوع خود را بدانید(Know Thy Subject) حاوی این کلانکر است:"با تمام آنچه در مورد اهمیت دانستن موضوع شما باید بگویم، ممکن است تعجب کنید که بدانید من سابقه رسمی در علم، فناوری، حقوق، خدمات مالی، یا فقط در مورد هیچ موضوع دیگری - به غیر از ارتباطات" ندارم. که من برای برقراری ارتباط استخدام شده ام." "ارتباطاتی که من برای برقراری ارتباط آنها استخدام شده ام"("communications that I've been hired to communicate"?) دقیقا چیست؟

بیایید داستان طولانی را کوتاه کنیم

می‌توانم در مورد بقیه کتاب صحبت کنم، اما صادقانه بگویم، اگر تا به حال نظر خود را درباره Supercommunicator بیان نکرده باشم ، مطمئناً در شغلم به عنوان یک ارتباط‌دهنده روزمره شکست خواهم خورد. 🙂 می‌خواهید ببینید چگونه می‌توان چیزها را به زبانی واضح توضیح داد که همه بتوانند آن را بفهمند؟ به کتابخانه عمومی محلی خود بروید و هر یک از مجموعه مقالات آیزاک آسیموف را بررسی کنید. (Isaac Asimov)من به ویژه تراژدی ماه(The Tragedy of the Moon) را توصیه می کنم که حاوی مقاله ای به نام "باستانی و نهایی" است. ("The Ancient and the Ultimate.")همه چیز درباره کتاب است.

حکم

کتاب از اول شروع می‌شود و بعداً خودش را جمع نمی‌کند. این پر از پاراگراف های بازنویسی شده، خود تبلیغی و اصطلاحات گیج کننده است. خواندن آن کاملاً دردناک بود، شاید به این دلیل که سال‌های زیادی را صرف خواندن کتاب‌های فوق‌العاده‌های واقعی کرده‌ام.(REAL)



About the author

من یک توسعه دهنده آیفون و macOS هستم که در هر دو ویندوز 11/10 و جدیدترین پلتفرم iOS اپل تجربه دارم. با بیش از 10 سال تجربه، درک عمیقی از نحوه ایجاد و مدیریت فایل ها در هر دو سیستم عامل دارم. مهارت‌های من فراتر از ساختن فایل‌ها است - من همچنین دانش قوی درباره محصولات اپل، ویژگی‌های آنها و نحوه استفاده از آنها دارم.



Related posts