من از این که چقدر نسبت به سایر فعالیت‌ها نسبت به آنچه در دهان خود می‌گذاریم، کم اهمیت هستیم تعجب می‌کنم. این یکی از مهم‌ترین تصمیم‌هایی است که روزانه می‌گیریم، که می‌تواند بر همه چیز تأثیر بگذارد: از سطح خلق و خوی و انرژی^{(mood and energy levels)} ما گرفته تا سلامت بلندمدت^{(term health)} ، هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی. با این حال، بیشتر ما تمایل داریم به شنیده‌ها و «مطالبی که آنلاین می‌خوانیم» یا الگوهایی که در سایر افراد موفق مشاهده کرده‌ایم تکیه کنیم، به‌جای اینکه داده‌های سختی در مورد اینکه چه چیزی مؤثر است و چه چیزی مفید نیست. زیرا هیچ گلوله نقره ای وجود ندارد که برای همه کار کند. ما وام های خود را بر اساس اعداد انتخاب می کنیم. ما اجاره خود را انتخاب می کنیم، محصولات موجود در سبد سوپرمارکت خود را^{(supermarket basket)}، ماشین ما، تعطیلات ما و بلیط هواپیما ما. با این حال، ما از اعمال همان اصول در مورد غذا شکست می خوریم. علاوه بر این، غذا بخش قابل توجهی از روز ما را اشغال می کند: از خرید مواد تشکیل دهنده، تهیه آن (یا سفارش آن) تا خوردن آن.

در این مقاله، من قصد دارم در مورد فواید و مضرات قطع کردن غذای شما صحبت کنم. من 9 ماه است که این کار را انجام می دهم و نتایج فوق العاده ای داشته ام: 23 کیلوگرم کاهش وزن (50 پوند) و رژیمی که با سبک زندگی من سازگارتر است و سطوح انرژی بسیار بالاتری دارد. اگرچه ممکن است یک سفر چالش برانگیز باشد، می توانید از مثال خود من در مورد پاداش ها نتیجه بگیرید.

من کی هستم و چگونه شروع شد

در حال حاضر، من یک مهندس نرم افزار^{(software engineer)} هستم . و قبل از آن، چندین روز به طور مداوم ریاضیات هاردکور انجام می دادم. اعداد بخش طبیعی و حیاتی زندگی من هستند، و با این حال به نوعی احساس می‌کردم که ردیابی هزینه‌هایم «درست نیست» و حتی هرگز به ثبت میزان غذای^{(food intake)} مصرفی‌ام فکر نکردم . همیشه فکر می‌کردم که نمی‌توانم با چنین کاری پیش پا افتاده و کسل‌کننده اذیت شوم. به هر حال بدن من واقعاً خوب کار می کند. یا این کار را می کند؟

حدس می‌زنم در ته ذهنم همیشه می‌ترسیدم آنچه را که در شکمم می‌گذرد کمیت کنم. می‌دانستم که زیاد می‌خورم، اما چقدر زیاد است، هرگز نمی‌توان فهمید. یا حداقل تا زمانی که اندازه گیری کنید. یک وعده غذایی واقعی 9 ماه پیش اینگونه به نظر می رسید ( تصویر لذت^{(pleasure picture)} واقعی گناه !):

من بین کم خوابی، تغذیه نامناسب و مصرف بسیار زیاد کافئین^{(caffeine intake)} در حال جهش بودم و سعی می کردم خودم را به روز بعد بکشانم. هر روز هفته.

چه به من نوک

سال‌ها بود که ناامید بودم که در مورد ذهنم خیلی جاه طلب هستم، اما در مورد بدنم نه. حدس می زنم من تنها کسی نیستم که چنین مشکلی دارد. بنابراین متوجه شدم که به جای تغییر جهت جاه طلبی هایم، باید راهی برای استفاده از آنها و استفاده از آنها برای بهبود بدنم پیدا کنم. بنابراین چه راهی بهتر از تغذیه مغزم با داده های مربوط به بدنم؟ و در گذشته به آن فکر کنید، این کاملاً واضح بود.

اما در مورد فلسفه کافی است. وقتی از ونکوور^(Vancouver) برگشتم ، در ابتدای مارس 2014^{(March 2014)} ، روی یک ترازو پریدم. و من شوکه شدم. برای اولین بار در زندگی من، بیش از 100 کیلوگرم (225 پوند) بود. اگر در دوران مدرسه دچار اضافه وزن شده اید، می توانید قهقهه های همکارانتان را به یاد بیاورید که معلم ورزش شما را یک بار در ابتدای سال تحصیلی^{(school year)} وزن می کرد .

اما حالا خبری از قهقهه نبود. من در راه رسیدن به 30 سالگی بودم و مکرر زانو درد داشتم و متوجه شدم که بدنم در مقایسه با سایرین در تمرینات قوان کی دو^{(Qwan Ki Do)} چقدر ناکارآمد است . در حالی که دیگران می‌توانستند ده‌ها حرکت فشاری انجام دهند یا ده‌ها دقیقه تمرین شدید را پشت سر بگذارند، من خیلی راحت خسته می‌شدم و تسلیم می‌شدم یا در بیشتر تمرین‌ها آخرین نفر بودم. در فعالیت های روزانه چندان قابل توجه نبود، به خصوص که من آن را با قهوه پوشانده بودم. اما می‌دانستم که این راه به جایی نمی‌برد و آینده اصلاً روشن به نظر نمی‌رسد.

مزایای ثبت آنچه می خورید

با نگاهی به گذشته، ای کاش بیشتر در مورد فواید چوب کردن غذا می دانستم. نه تنها بیشتر تشویق می شدم، بلکه هدف بزرگ تری را در انجام آن می دیدم:

درک آنچه وارد می شود. ^{(Understanding What Comes In.)}پس از مطالعه ارزش‌های غذایی صدها ماده غذایی که در 9 ماه گذشته وارد سیستم من شده‌اند، بیشتر از آنچه تصور می‌کنید متعجب شدم. با نگاهی به گذشته، متوجه می شوم که بیشتر تصورات من از خوب یا بد بودن غذا، قبلاً از نظرات غیررسمی دیگران ناشی شده بود. فقط^(Just) برای مثال زدن، من عاشق هندوانه قرمز هستم. که^(Which) به عنوان «تقریباً بدون کالری» به بازار عرضه می شود (چون «میوه» است). با این حال، یک کلمه کلیدی^{(keyword search)} را در هر پایگاه داده غذایی جستجو کنید^{(food database)}این اطلاعات حاکی از آن است که حاوی مقادیر زیادی قند است. هنوز کالری زیادی وجود ندارد، اما حدس می‌زنم خوردن 1 تا 2 کیلوگرم در روز در طول تابستان پایدار نیست 🙂 بسیار منطقی است، اما من هرگز به آن فکر نکرده بودم.

همچنین قارچ های عزیزم. به عنوان بخشی از تحول خود^{(my transformation)} (از یک برنامه نویس 102 کیلوگرمی/225 پوندی^{(lbs programmer)} که فاقد انرژی بود تا من متناسب و پرانرژی)، تقریباً به طور کامل خوردن گوشت را کنار گذاشتم. این بدان معنی بود که باید به مقدار پروتئینی که می خوردم توجه می کردم. قارچ ها به همراه پنیر در بالای غذاهای پر پروتئین ظاهر می شوند. از آنجایی که من قبلاً عاشق خوردن آنها بودم، تصمیم گرفتم این کار را بیشتر انجام دهم زیرا اکنون دلیل خوبی هم داشتم.

افزایش آگاهی در مورد مواد غذایی ^{(Raising Awareness About Nutritional Contents.)}بعد از اینکه شروع به دریافت انرژی بیشتر کردید، به زودی متوجه خواهید شد که کالری کم اهمیت ترین بخش معادله است. با کنار گذاشتن برخی نیازهای غذایی که مختص رژیم غذایی هر فرد است (مثلاً مطمئن شوید که اگر گوشت نمی‌خورید پروتئین کافی دریافت می‌کنید)، بررسی ارزش‌های غذایی غذاهایی که معمولاً می‌خورم، چیزهای زیادی به من آموخت.

چوب شوری که من می خورم تقریباً به اندازه پنیر "چرب" فرضی که من می خورم چربی دارند. و به آن شکلات تلخ نیز نگاه کنید. چه کسی فکرش را می‌کرد که مقداری کاکائو در اینجا و آنجا به شدت رگ‌های شما را مسدود کند؟

برخی از غذاها دارای مقادیر غیرعادی مواد مغذی هستند و ممکن است شما حتی از آن آگاه نباشید. افرادی که امروزه با آنها کار می کنم همیشه در هفته های اول زندگی خود از غذاهایی که می خورند شگفت زده می شوند. به خود فرصت دهید و هر چند روز یکبار چند دقیقه را عاقلانه صرف مطالعه در مورد آن ها کنید.

یادگیری ارزیابی آنچه در بشقاب شماست. ^{(Learning to Evaluate What's on Your Plate.)}ثبت غذا باعث ایجاد عادت بسیار خوبی برای به خاطر سپردن آنچه در بشقاب شما است، و مهمتر از آن، ارزیابی آن (هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت^{(quantity and quality)} ) قبل از خوردن غذا ایجاد می کند. من در ابتدا به کره چشم عادت داشتم، قبل از اینکه ترازو خوبی بدست بیاورم. من فقط هر از چند گاهی از ترازو استفاده می کنم تا در حال حاضر خودم را آموزش ببینم. چند استراتژی که برای من مفید بود:

1. مقادیر را در منوی رستوران^{(restaurant menu)} بخوانید .
2. وقتی در حال خرید غذای بسته بندی شده از سوپرمارکت هستید (مثلاً پنیر)، مقدار کل آن را می دانید و تخمین اینکه چه کسری از آن را در یک وعده غذایی می خورید آسان تر است.

در بلندمدت، داشتن این مهارت بسیار مهم است. شما شروع خواهید کرد که بدانید به چه نوع غذایی و در چه مقداری نیاز دارید تا شما را سیر نگه دارد و وزن مناسبی داشته باشد.

موانع برای ثبت مواد غذایی

تصور نکنید که همه چیزها را رایگان دریافت خواهید کرد. کمی تلاش می‌خواهد، اما نه آنقدر که تصور می‌کنید. این روش ممکن است دشوار باشد (اگرچه، امروزه با نرم افزارهایی مانند MyFitnessPal من مجبور به مخالفت می شوم) یا ممکن است به نتایج اعتماد نکنید. اما همه اینها به منافعی که قصد دارید از آن به دست آورید تقسیم می شود. اگر واقعاً مشکلی ندارید یا هیچ نوع سودی را برای خود انتخاب نکرده اید، می توانم بگویم احتمال بسیار زیادی برای شما وجود دارد که در طولانی مدت با این عادت درگیر نشوید.

آیا انجام آن زمان زیادی نمی برد؟ ^{(Doesn't it take a lot of time to do it?)}در واقع این یکی از رایج ترین سوالاتی است که من می شنوم. در حال حاضر هر روز 5 دقیقه برای انجام آن زمان می‌برم، و فکر می‌کنم آن زمان بسیار خوب صرف شده است. البته در ابتدا مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید. و اگر برنامه ای برای استفاده از داده ها به هیچ وجه نداشتم، فایده ای در صرف 5^{(spending 5)} دقیقه از روزم برای این کار نمی دیدم. من نتایج مشابهی را از افراد دیگر دریافت می‌کنم، اکثراً هر روز کمتر از 10 دقیقه حتی زمانی که آنها در ابتدای کار هستند.

اما آیا داده ها غیر قابل اعتماد نیستند؟ ^{(But isn't the data unreliable?)}البته که هست. درست مانند هر داده ای که در زندگی با آن کار می کنید. پایگاه‌های اطلاعاتی غذا^(Food) (مخصوصاً MyFitnessPal ) برای غذاهای بسته‌بندی شده در سوپرمارکت دقیق‌تر است. و من معمولا از مواد خام برای تخمین کالری^{(calorie count)} غذای پخته شده استفاده می کنم. % precision نیاز دارید ؟ آیا^(Did) می دانستید که بیشتر داده هایی که روزانه استفاده می کنید نادرست هستند؟

• ترازویی که برای وزن کردن خود استفاده می کنید دقیق نیست. یکی از سبزیجات در سوپرمارکت نیز دارای ضریب خطا است^{(error rate)} .
• سرعت سنج خودروی شما معمولاً به گونه‌ای تنظیم می‌شود که سرعتی بالاتر از نرخ واقعی سفر شما را نشان می‌دهد تا به شما در جلوگیری از تصادف و تشویق سبک رانندگی^{(driving style)} متعادل‌تر کمک کند . باور نمی کنی؟ سرعت را با یک برنامه GPS^{(GPS app)} اندازه گیری کنید و متوجه خواهید شد که در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

داده های 100 % percent accurate آن چیزی نیست که ما برای زندگی به آن نیاز داریم. اغلب اوقات، اگر بدانیم چگونه بر آن غلبه کنیم ، یک نرخ خطای^{(error rate)} "درجه مصرف کننده" کافی است. راه‌هایی برای دریافت دقیق‌تر قرائت با قیمت‌های قابل‌توجه وجود دارد، اما به عنوان یک فرد معمولی، واقعاً به آن نیاز ندارید.

اما فراموش می کنم که برخی از موارد را وارد کنم. ^{(But I'll forget to log some items.)}بله، شما. قول داده بودم این کار را نکنی؟ 🙂 ایجاد هر عادتی^{(Any habit)} به زمان نیاز دارد. % right آن را به درستی دریافت نخواهید کرد و این چیزی است که باید بپذیرید و برای آن برنامه ریزی کنید. این احتمال وجود دارد که حداقل برای چند دهه دیگر 3 بار در روز غذا بخورید، بنابراین فکر می‌کنم داشتن اطلاعات بیشتر در مورد آن سرمایه‌گذاری ارزشمندی است.

نتیجه گیری

ثبت غذای خود یک شرط بندی است. اینکه هر چه داده های بیشتری داشته باشید، بیشتر خودتان را می شناسید. مراقب باشید، این به میزان علاقه و توانایی شما در تفسیر داده ها نیز بستگی دارد. تغییر رژیم غذایی و کاهش وزن زندگی من را کاملاً تغییر داده است - نتایج آزمایش خون^{(blood test)} من تقریباً در هر فصل مهم بیش از 25٪ بهبود یافته است. افسانه های زیادی وجود دارد که هنوز در آزمون داده ها مقاومت نکرده اند. به جای تکیه بر توصیه های غیررسمی مانند " X بخور^{(eat X)} زیرا برای Y خوب است"، در مورد کنترل و تصمیم گیری خود چطور؟ مثال مورد علاقه من این است که شکلات چقدر برای کاهش وزن مضر است -^{(loss —)}من 3 کیلوگرم (6.6 پوند) در ماه می خوردم در حالی که وزن کم می کردم. دلایل دیگری برای خوب نبودن آن در طولانی مدت وجود دارد، اما واقعاً - هیچ گلوله نقره ای وجود ندارد! من در نهایت روزه متناوب^{(Intermittent Fasting)} را تمرین کردم و فقط 2 وعده در روز خوردم. این به من کمک کرد 23 کیلوگرم (50 پوند) کم کنم و زندگی ام را کاملاً تغییر دهم. اکنون بیشتر اوقات وعده های غذایی خود را از قبل برنامه ریزی می کنم و در طول روز احساس انرژی بیشتری می کنم. مهمتر از همه، من به توانایی خود در کنترل سطح انرژی خود از طریق غذا بسیار مطمئن هستم.

The Benefits & Pitfalls Of Logging Your Food Intake

I'm surprised at how little concern we have for what we are putting into our mouths compared to other activities. It's one of the most important decisions that we make daily, that can influence everуthing: from our mood аnd energy levelѕ to long term hеalth, both mentally and physically. And yet most of us tend to rely on hearsay and "stuff we read оnlіne" or patterns that wе haνe observed in other successful people, instead of getting hard data about what works and what doesn't. Beсause there is no silver bullet that works for everyone. We choosе our loans bаsed on numbers. We choose our rent, the products in our ѕupermarket baѕket, our car, our vacations аnd our plane tickets. Yet, we fail to apply the same principles to food. Moreover, food takes up a significant chunk of our day: from buying the ingredients, preparіng it (or ordering it) to eating it.

In this article, I'm going to talk about the benefits and pitfalls of logging your food. I've been doing this for 9 months, with awesome results: 23 kg lost (50 lbs) and a diet that suits my lifestyle better with much higher energy levels. While it might turn out to be a challenging journey, you can draw conclusions from my own example about the rewards.

Who I Am And How It Started

Right now, I'm a software engineer. And before that, I used to do a lot of hardcore maths for days on end. Numbers are a natural and crucial part of my life, and yet somehow I felt it's "not right" to track my expenses and never even considered logging my food intake. I always thought that I cannot be bothered with such a mundane and boring task. My body works really well anyway. Or does it?

I guess in the back of my mind I was always afraid to quantify what was going on in my belly. I knew I was eating too much, but how much is too much, you can never know. Or at least until you measure. This is how an actual meal looked 9 months ago (actual guilty pleasure picture!):

I was bouncing between lack of sleep, poor nutrition and extremely high caffeine intake, trying to drag myself into the next day. Each day of the week.

What Tipped Me Off

I had been frustrated for years on end that I am so ambitious about my mind, but not about my body. I guess I'm not the only one out there with the same problem. So I realised that instead of changing the direction of my ambitions, I should find a way to tap into them and use them to improve my body. So what better way than to feed my brain with data about my body? And come to think of it in retrospect, that was pretty obvious.

But enough about philosophy already. Coming back from Vancouver, at the beginning of March 2014, I hopped on a scale. And I was shocked. For the first time in my life, it was over 100kg (225 lbs). If you ever were overweight during school, you can remember the giggles of your colleagues when your sports teacher would weigh you once at the beginning of the school year.

But now there was no giggling. I was on my way to turning 30, and I had frequent knee pains and noticed how inefficient my body was compared to others during my Qwan Ki Do trainings. While others could do tens of push-ups or gracefully go through tens of minutes of intense practice, I would get tired very easily and give up or be the last in most exercises. In day-to-day activity it wasn't so noticeable, especially since I covered it up with coffee. But I knew that this wasn't leading anywhere and that the future did not look bright at all.

Benefits Of Logging What You Eat

Looking back, I wish I had known more about the benefits of logging my food. Not only would I have been more encouraged, but I would have seen the bigger purpose in doing it:

Understanding What Comes In. After studying the nutritional values of literally hundreds of foods that entered my system for the past 9 months, I was surprised more often than you would imagine. Looking back, I realise that most of my impressions of what is good or what is bad in terms of food were previously derived from other people's informal opinions. Just to give one quick example, I love red watermelon. Which is marketed as having "almost no calories at all" (because it's "fruit"). However, one keyword search away in any food database is the information that it contains huge amounts of sugar. Still not a whole lot of calories, but I guess it isn't sustainable to eat 1-2 kg each day during the summer 🙂 It makes a lot of sense, but I had never thought about that.

Also, my beloved mushrooms. As part of my transformation (from an 102kg/225 lbs programmer lacking energy to the fit and energetic me), I gave up eating meat almost completely. This meant that I had to pay attention to the amount of protein that I was eating. Mushrooms popped up in the top of high-protein foods, together with cheese. Since I already loved eating them, I decided to do it more frequently since now I also had a good reason.

Raising Awareness About Nutritional Contents. After you start getting more energy, you'll soon realise that calories are the least important part of the equation. Leaving aside certain nutritional needs that are specific to each person's diet (for example, make sure that you are getting enough proteins if you aren't eating meat), exploring the nutritional values of foods that I usually eat has taught me a whole lot.

The pretzels that I eat have almost the same amount of fats as the supposed "fatty" cheese that I am eating. And look at that dark chocolate too. Who would have thought that some cocoa here and there will clog your arteries that badly?

Some foods will have an unusual amount of nutrients and you might not even be aware of it. People I work with nowadays are always surprised within their first weeks about the foods that they eat. Give yourself a chance and spend a few minutes wisely every few days to read about those.

Learning to Evaluate What's on Your Plate. Logging your food will create a very good habit of remembering what is in your plate, and more importantly, evaluating it (both by quantity and quality) before eating. I used to eyeball at first, before getting a good scale. I only use the scale every now and then to keep myself trained right now. Some strategies that worked for me:

1. Read the quantities in the restaurant menu.
2. When you are buying packaged food from the supermarket (let's say cheese), you will know the total quantity and it's easier to estimate what fraction of it you are eating at a given meal.

On the longer term, this is a very important skill to have. You will start to know what kind of food you need and in what quantities to keep you satiated and at the correct weight.

Barriers For Food Logging

Don't imagine that you will get all the goodies for free. It will take some effort, but not as much as you would imagine. The procedure might be cumbersome (although, nowadays with software like MyFitnessPal I would be forced to disagree) or you might not trust the results. But it all breaks down to what benefits you plan to obtain from it. If you don't really have a problem or haven't chosen any type of benefit for yourself, I would say there is a very large probability for you to not engage with this habit on the longer term.

Doesn't it take a lot of time to do it? Actually, this is one of the most common questions that I hear. It now takes me 5 minutes each day to do it, and I consider that time very well spent. Of course, at the beginning it will take longer. And if I had no plan to use the data in any way, I would not see the point in spending 5 minutes of my day doing so. I get similar results from other people, mostly under 10 minutes each day even when they are at the beginning of doing so.

But isn't the data unreliable? Of course it is. Just like every piece of data you are working with in life. Food databases (especially MyFitnessPal's) are more accurate for supermarket-packaged food. And I usually use the raw ingredients to estimate the calorie count of the cooked food. But then again, why do you need 100% precision? Did you know that most data that you use day to day is inaccurate?

• The scale you use for weighing yourself is inaccurate. The one for veggies at the supermarket has an error rate too.
• The speedometer for your car is usually tweaked so that it shows a speed that is higher than your actual rate of travel, to help you avoid accidents and to encourage a more balanced driving style. Don't believe me? Measure the speed with a GPS app and you'll see what I'm talking about.

100% percent accurate data is not what we need to go about living our lives. Quite often, a "consumer-grade" error rate is sufficient if we know how to overcome it. There are ways to get more accurate readings at considerable prices, but as an average person, you don't really need that.

But I'll forget to log some items. Yes, you will. Did I promise you wouldn't? 🙂 Any habit takes time to create. You won't get it 100% right for the first few weeks and that is something that you have to accept and plan for. There's a good chance you'll be eating 3 times a day for at least a few more decades, so I think having more data about that is a worthwhile investment.

Conclusions

Logging your food is a bet. That the more data you have, the more you will get to know yourself. Be careful, that also depends on your level of interest and your ability to interpret the data too. Tweaking my diet and losing weight has changed my life completely - my blood test results improved more than 25% in almost every important chapter. There are a lot of myths that have yet to stand the test of data. Instead of relying on informal advice like "eat X because it's good for Y", how about taking control and making your own decisions? My favourite example is how bad chocolate is for weight loss — I was eating 3 kg (6.6 lbs) per month while losing weight. There are other reasons for it not being good on the longer term, but really — there is no silver bullet! I ended up practicing Intermittent Fasting and eating only 2 meals per day. This helped me lose 23 kg (50 lbs) and change my life completely. I now plan my meals ahead most of the time and feel much more energetic throughout the day. Most importantly, I am very confident in my ability to control my energy levels through food.

Related posts

• استراتژی های زندگی واقعی برای ثبت میزان مصرف غذا

• نحوه ثبت میزان مصرف غذا با MyFitnessPal - به اشتراک گذاری اصول اولیه

• راه حل های هوشمند Samsung به من کمک کرد تا با آلرژی مبارزه کنم

• چگونه به حفظ یک سبک زندگی فعال با Samsung Health ecosystem

• 5 راه برای بهبود سلامتی خود با ASUS VivoWatch 5 -

• HDD Expert یک نرم افزار رایگان برای چک Hard Drive Health خود را بر روی کامپیوتر است

• FadeTop break reminder software می تواند به شما کمک کند شکستن کامپیوتر

• Xiaomi Mi Band 6، Mi Watch Lite یا Mi Watch: کدام یک برای شما مناسب است؟

• Health and safety issues مورد Hololens use

• تلاش یک گیک برای ترک قهوه - چگونه توانستم آن را از بین ببرم

• IsMyHdOK Hard Disk Health Check software رایگان برای Windows 10 است

• مزایای مصرف Digital Detox و نحوه رفتن به آن

• Device Performance & Health چیست و چگونه این بخش را پنهان کنید؟

• نحوه بررسی Hard Disk Health در Windows 10 با استفاده از WMIC

• Best رایگان White Noise apps برای Windows 10

• 10 نشانه که شما به تلفن خود را برای مطمئن معتاد

• ASUS VivoWatch SP review: Smart health tracker پوشیدنی برای حرفهایها!

• 10 کاری که می توانید با برنامه غذا و نوشیدنی در ویندوز 8.1 انجام دهید

• Health مشکلات، یک بیش از 40 computer user، باید آگاه باشند از

• Samsung Gear S2 - آیا این بهترین ساعت هوشمند طراحی شده است؟